مرد مدل هارد ديسک: همه چي يادش مي مونه، تا ابد!
مرد مدل رم (RAM): از دل برود هر آن که از ديده برفت!
مرد مدل ويندوز: همه مي دونن که هيچ کاري رو درست انجام نمي ده، ولي کسي نمي تونه بدون اون سر کنه!
كــوچـــه
اثری ماندگار از زنده یاد فریدون مشیری
بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
نکات قابل تامل درباره فقر
-فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
-فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
-فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
- فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما از تاریخ کشورت هیچی ندونی؛
-فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛
دختر شایسته سال از نگاه گشت ارشاد !!!
سیمین بهبهانی
یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم
تصاویر دیدنی چشم چرانی ورزشکاران کره در هنگام اهدای مدال در گوانگ زو
یادتون میاد ... ، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستون ها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.
خوشگل =خوجل-
خوبی = خوفی-
جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم-
عشق منی = عجق منی -
قربونت برم = قلبونت بلم -
چهار تا دوست كه ۳۰ سال بود همديگه رو نديده بودند توي يه مهموني همديگه رو مي بينن و شروع مي كنن در مورد زندگي هاشون براي همديگه تعريف كنن....
بعد از مدتي يكي از اونا بلند ميشه ميره دستشويي. سه تاي ديگه صحبت رو مي كشونن به تعريف از فرزندانشون :
اولي: پسر من باعث افتخار و خوشحالي منه. اون توي يه كار عالي وارد شد و خيلي سريع پيشرفت كرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توي يه شركت بزرگ استخدام شد و پله هاي ترقي رو سريع بالا رفت و حالا شده معاون رئيس و اونقدر پولدار شده كه حتي براي تولد بهترين دوستش يه مرسدس بنز بهش هديه داد !
کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور عوضی رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:
عمل موفقيت آميز پروتز سينه
با یاد سرخی گونه هات..
درخشش چشمات ..
سوزانندگی لبهات..
داغی عشقت
از رو آتیش میپرم
*********
دوستت دارم آتیش پاره | چهارشنبه سوری مبارک
*********
تام کروز ، نيکلاس کيج ، جنيفر لوپز ، رابرت دنيرو ، ياني ، ديوويد کاپرفيلد ، آنتوني رابيز ، خود من و بقيه ستارگان جهان ازت خواهش ميکنيم چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی
سال1392 را پیشاپیش تبریک می گویم.
.
.
.
ستاد دوراندیشان
سلام به قاصدكهای خبر رسان كه محكوم به خبرند
و سلام به شقایقهایی كه محكوم به عشقند
و سلام به شکوفه هایی که با شکفتن خود خبر از بهار میدهند
عید نوروز مبارک
-دوتا سگ می خواستن با هم ازدواج کنن عروس موقع بله گفتن میگه : اجازه پدر سگم , مادرسگم , برادرهای توله سگم و خود تخم سگم واق واق
-کره خره از مامانش پرسید:من چطور به دنیا اومدم؟مامانش گفت:بابای خرت خر شد, عاشقه منه ماده خر شد, منه خرهم خر شدم, عاشقه اون نره خر شدم, این طوری شد که خر تو خر شدو, کره خری به در شد
-روباه به زاغ گفت : به به چه سری، چه باسنی، عجب سینه ای، زاغ گفت: غلط زیادی نکن. اون موقع که گولم زدی کلاس سوم دبستان بودم الان شوهر دارم
پس کی راحت می شیم؟
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.
کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱صبح روزهای یکشنبه می میرد.